نقد رمان محاکمه اثر فرانتس کافکا
کافکا و محاکمه
محاکمه فرانتس کافکا داستان عجیب و نگران کننده یوزف کی، بانکدار و مرد مجرد است که یک روز صبح در خانه اقامتگاه خود از خواب بیدار می شود تا خود را در بازداشت می بیند. بدون هیچ دلیل مشخصی. روبروی هم پیرزنی است که از پنجره به طرز عجیبی به او نگاه می کند. زندگی هرگز دوباره مثل سابق نخواهد شد.
مجموعهای از نشستها، بحثها و رویدادها دنبال میشود که در آن قهرمان داستان تلاش میکند تا پاسخی برای پرسشهای سوزان درباره نظام، قانون و گناه خود بیابد.
تلاش جوزف ک برای عدالت شخصی او را در برابر سلسله مراتب غیرقابل نفوذ فرآیند قضایی قرار می دهد. به طور خلاصه، او هرگز به چیزی که میخواهد نمیرسد، او فقط چیزی را میخواهد که کاملاً نمیتواند به دست آورد.
من دریافتم که این کتاب پر از اضطراب فزاینده است زیرا نیاز به کشف علت اصلی دستگیری متهم بر زندگی روزمره متهم است. نه کاملاً هیجانانگیز، نه یک کمدی سیاه و نه قطعاً اعترافکننده. و پایان به تاریکی هوای طاقت فرسا زمستان است.
کافکا قبل از بستن در به ما اطلاع می دهد و همه را بی خبر می گذارد و در عین حال هوس بیشتری می کند. وارد دنیای مبهم و گیج کننده قوانین دولتی شوید، جایی که افراد بی گناه می توانند سال ها منتظر یک نتیجه نامشخص باشند. بدون اینکه هیچ وقت بدانیم چرا
مضامین درون محاکمه
محاکمه یکی از تأثیرگذارترین کتابهای قرن بیستم به حساب میآید، زیرا به تصویر میکشد که یک فرد در حال مبارزه با دستگاه قضایی و بوروکراسی دولتی مدرن است. رمانی قدرتمند و تاریک که ظهور ماشین بوروکراتیک دولتی را پیش بینی می کرد. موضوعات اصلی کتاب عبارتند از:
حقوق فردی در جامعه
قانون و قوه قضاییه
فرآیندهای بوروکراتیک
اعتماد
وجود داشتن
رژیم های سیاسی و استفاده از قدرت
جوزف ک.، 30 ساله، بانکدار جاه طلب و شهروند راستگو، یک روز صبح در رختخواب است و انتظار دارد آنا برای او صبحانه بیاورد. اما پس از آن مردی لاغر با کت و شلوار مشکی غیرمعمول در خانه او را می زند و از آن لحظه به بعد زندگی عادی جوزف به پایان می رسد.
چیزی که باید یک صبحانه آرام و بدون وقفه باشد، در عوض به دستگیری و بازجویی نگران کننده تبدیل می شود.
اکنون مراحل رسیدگی آغاز شده است و شما همه چیز را به موقع یاد خواهید گرفت.
ناظر در این مورد، شروع یوسف به کار سیستم قضایی ایالتی می گوید.
دستگیری
چند کلمه ابتدایی لحن این داستان نسبتاً دلخراش یک مرد بیگناه فرضی را که علیه سیستم قضایی ایالتی مبارزه می کند، تنظیم می کند. کسی باید اتهامی نادرست به جوزف ک. . . این کلمات ساده نوعی جعبه پاندورا را باز می کند. کسی. یه جایی به نحوی.
تمام کتاب جستجوی عدالت است. این شما را به دنیایی مخفیانه و ترسناک می برد که در آن بوروکرات ها و افراد حقوقی به تجارت خود می پردازند و افراد را در آمادگی برای دادگاه رسیدگی می کنند.
دفعه بعد که در یک شهر بزرگ هستید و در سکوت از کنار یک ساختمان اداری بزرگ و معمولی رد میشوید، به پنجره نگاه کنید و روی کارگر پشت میز که در حال پردازش اطلاعات است تمرکز کنید. اما برای غمگینی متوقف نشوید. تکرار. متوقف نشو. مستقیم ادامه دهید.
من با Josef K همذات پنداری کردم. او از ابتدا تحت فشار روانی بود. در اینجا به یک مرد کارگر در پایتخت گفته می شود که او دیگر آزاد نیست، بدون هیچ دلیلی برای دستگیری که به نوعی دستگیری نیست - به عنوان مثال او را به ایستگاه پلیس نمی برند، و به طور خاص او را نمی برند. متهم به جرم؛ فقط به او گفته شده است که به زودی بررسی مختصری از پرونده او انجام خواهد شد.