طرح: 4.5/5

 شخصیت ها: 5/5
 سبک نگارش: 4.5/5
 اوج: 5/5
 مقدار سرگرمی: 4.5/5
 
 "هر روز یک روز جدید است. خوش شانس بودن بهتر است. اما من ترجیح می دهم دقیق باشم. سپس وقتی شانس آمد، شما آماده هستید.» ~ ارنست همینگوی، پیرمرد و دریا
 
 افکار من
 
 یکی از تصمیمات کتابخوانی که در سال 2018 گرفتم خواندن 10 کتاب کلاسیک بود. پیشرفت من قابل توجه نبود اما مصمم هستم که در سال های آینده آن را تغییر دهم.
 
 من «پیرمرد و دریا» را انتخاب کردم، زیرا در یک مسابقه خواندنی اینستاگرام شرکت می‌کنم که در آن درخواست خواندن کتابی بود که بخشی از فهرست «100 کتاب برای خواندن در طول عمر» است.
 
 نیازی به گفتن نیست، «پیرمرد و دریا» اغلب فهرست‌های زیادی از این قبیل را انتخاب می‌کند و گزینه خوبی بود.
 
 این کتاب در مورد چیست و چه چیزی را باید انتظار داشت؟
 
 پیرمرد و دریا یک رمان کلاسیک است که در سال 1951 توسط ارنست همینگوی نوشته شده است. این آخرین اثر مهم این نویسنده برجسته است که در زمان حیات او منتشر شده است.
 
 این کتاب یک مطالعه کوتاه (زیر 100 صفحه) است که در هاوانا، کوبا اتفاق می افتد. داستان داستان یک ماهیگیر پیر، یک پسر جوان و یک ماهی زیبا و شجاع را برای ما تعریف می کند.
 
 داستان چگونه است؟
 
 سانتیاگو یک ماهیگیر پیر است که 84 روز را بدون ماهیگیری سپری کرده است. او اکنون توسط مردم محلی به عنوان «سالاو» نامیده می شود، به این معنی که او از بدترین شکل بدشانسی رنج می برد.
 
 زمانی که مردی قوی و سالم بود، در کارش عالی بود و همیشه بهترین ماهی ها را می گرفت. حالا او مردی مسن و فقیر است که چیز زیادی برای سرگرم کردن روزها و ذهنش ندارد.
 
 حتی پسری که او را خیلی دوست دارد و خوب تمرین کرده بود، اکنون به دلیل اعتصاب بدشانس او ​​توسط والدینش از همکاری با پیرمرد منع شده است.
 
 اما مانولین، پسر جوان، سانتیاگو را دوست دارد و از او مراقبت می کند. او اغلب برای او غذا و چای می آورد و آنها در مورد همه چیز زیر آفتاب به خصوص مورد علاقه سانتیاگو - بیسبال آمریکایی - صحبت می کنند.
 
 پیرمرد که مصمم است شانس خود را تغییر دهد و یک صید به اندازه کافی بزرگ به خانه بیاورد تا شهر صحبت کند، پیرمرد در هشتاد و پنجمین روز راهی دریا می شود. او به داخل گلف استریم می رود و طعمه اش به زودی توسط یک ماهی بزرگ که به گمان او یک مارلین است گرفته می شود.
 
 اما، ماهی به این راحتی تسلیم نمی شود. پیرمرد نیز مصمم است و به راحتی رها نمی کند. آنچه در پی می آید، نبرد برای زندگی است که هر دو طرف به همان اندازه شجاع و مصمم هستند.
 
 او گفت: «اما انسان برای شکست آفریده نشده است. "یک انسان را می توان نابود کرد اما نمی توان شکست داد."
 
 شخصیت ها چقدر خوب هستند؟
 
 شخصیت‌ها یکی از صادق‌ترین و شجاع‌ترین شخصیت‌هایی هستند که اخیراً در کتابی با آنها برخورد کرده‌ام.
 
 سانتیاگو، پیرمرد است. اگرچه بدن او به دلیل تعداد سال هایی که دیده است ضعیف شده است، اما در مورد عزم او نمی توان همین را گفت. پیر بودن او در اخلاق و رفتارش با عناصر، فقط بر جذابیت او می افزاید. بر خلاف بسیاری از ماهیگیران جوانتر، او به دریا احترام می گذارد و او را لا مار می نامد که اصطلاحی دوست داشتنی است.